kyumin land

pic story 4

نویسنده : Ma_Mi | تاریخ : 1:41 - پنج شنبه 5 شهريور 1394برچسب:,


صدای تق تق ضربه هایی که به کیبرد زده میشد فضای ساکت داخل خابگاه رو میشکست ...ساعت دو و نیم نیمه شب بود و بی خوابی باز به سراغ خرگوش گروه اومده بود ... با کلافگی بالشتشو توی دستاش گرفت و با چشایی غم گرفته به سمت اوتور اتاق راه افتاد جایی که کیوهیون با جدیت در حال بازی بود و توجهی به مین نداشت....
سونگمین خیلی اروم پشت کیو ایستاد...
-کیونا؟!؟...
کیو بدون توجه هنوزم با جدیت روی بازیش تمرکز کرده بود
مین نزدیک تر شد
-کیوهیونم؟؟؟!!!.....
کیو باز هم در حالت قبلی قرار داشت :|
مین با بغض پشت کیو زانو زد و نگاهی به بازی ماهرانه کیو انداخت... اروم بالشتو روی کمر کیو گذاشت سرشو به کمر کیو تکیه داد
-کیونا.. همیشه خوب بازی میکنه ...
دستاشو اروم به کمر کیو رسوند و لباس خاب ابی رنگ کیو رو توی مشتش گرفت...
کیو بالاخره با حس دو دست کوچیک که لباسشو چنگ میزدن چشم از صفحه مانیتو گرفت و با تعجب به پشت سر نگا کرد .
-مین... تو کی اومدی اینجا..
مین که هنو لباس کیو رو سفت گرفته بود چونشو روی بالش گذاشت و با چشایی خسته به کیوناش زل زد
کیو با دیدن این منظره آه بلندی کشید و بی اختیار بوسه محکمی از لبای جمع شده مین گرفت.. مین لباشو بیشتر حمع کرد و سرسو توی بالش فرو کرد
-کیونا.. خوابم میاد
کیوهیون با خنده بالش رو از زیر سر مین کشید و به سمتی پرت کرد مین رو سریع بغل کرد و در لپ تابو بدون حتی نگاه کردن به سیو نکردن بازی بست ... مین رو اروم روی تخت گذاشت و بوسه ای ب پیشونیش زد...
-خوب بخوابی سونگمینا...

by bahar-sj




-هییشششش... اروم باش... خیلی مضطربی..
کمی نزدیک تر
باز هم نزدیک تر
لباسش رو پایین کشید و شونه های سفیدش رو برهنه کرد...
-ل...لطفا...
پوزخندی از این شرم زد... خیلی خاستنی بود...
-سعی نکن جلومو بگیری...
نفسا دیگ کمکم داشت به شمارش میوفتاد
-دیگ تکرارش نمیکنم...
فاصله فرا تر از حد تحملش بود
-بیشتر ازم بخواه...
اشک بود توی چشماش؟... یا حس خواستن...
 -بدجور میخامت کوچولوی سکسی...

by bahar_sj



نظرات شما عزیزان:

شیمین
ساعت23:58---6 شهريور 1394
خیلی نازن این فن ارتا اصلا باروح وروان ادم بازی می کنه
پاسخ: من هنوز رو ابرام باور کن یکی نخ منو بکشه بیاره پایین :| تا بازم فن ارتارو بهتون بدم


Mina
ساعت20:01---5 شهريور 1394

بوس رو لپات جوجه *_*


Sheyda
ساعت1:30---5 شهريور 1394
کیو بازی رو سیو نکرد
قشنگ بودن.مرسی عزیزم
مامی: توهم قشنگی بود... ولی شک ندارم کیو به این سادگی از بازیش نگذشته خخخ تیی فدات دست بهوورم درد نکنه


saye
ساعت1:19---5 شهريور 1394
Kheyli nazan azizam merci
مامی: موتوشکرممم عشقم خوشحالم دوشت داشتی


mika
ساعت0:57---5 شهريور 1394
واااااای اولی خیلی ناز بود مین کوچولو
منم بی خوابی زده به سرم.... شانسم نداریم یدونه ازین کیو داشته باشیم
مامی: وووشش. نگوو من اینقد دوز دارم اینا اگور پگوورنن مامی به فداشون عشقن عششششششششق.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها:

 

آخرین مطالب

» ادرس جدید ( 1394/08/24 )
» عشق کافی نیست 26 ( 1394/08/22 )
» اسمان مشکی_فصل دوم_پارت11 ( 1394/08/22 )
» TRUST-PART-17 ( 1394/08/21 )
» فرشته ی سیاه 15 ( 1394/08/20 )
» ماه شب چهاردهم پارت 27 ( 1394/08/19 )
» اطلاعیه ( 1394/08/18 )
» فرشته ی سیاه 14 ( 1394/08/18 )
» عشق کافی نیست 25 ( 1394/08/15 )
» TRUST-PART-16 ( 1394/08/14 )
» فرشته ی سیاه 13 ( 1394/08/14 )
» Autumn couple ( 1394/08/12 )
» A million pieces kyumin ver ( 1394/08/11 )
» عشق کافی نیست 24 ( 1394/08/11 )
» فرشته ی سیاه 12 ( 1394/08/10 )
» اسمان مشکی2_پارت10 ( 1394/08/08 )
» مسابقه بهترین طنز آبی ( 1394/08/08 )
» TRUST-PART-15 ( 1394/08/07 )
» خطوط سرنوشت پارت یازدهم ( 1394/08/07 )
» فرشته ی سیاه 11 ( 1394/08/06 )
 
 
  • کد نمایش افراد آنلاین